ترس استعمار از حجاب
نوشته شده توسط : محسن

ترس استعمار از حجاب

به راستی حجاب چیست؟ و چرا استعمارگران این همه از ان می هراسند و هر ساله سرمایه گذاری های آن چنانی می كنند تا حجاب را از جامعه اسلامی بر گیرند و بی بند و باری را جایگزین آن سازند؟

همان طور كه گفته شد ، حجاب همچون سدی محكم در برابر تهاجمات فرهنگی استعمار گران قرار می گیرد و نمی گذارد كه سیل وحشتناك تهاجمات، ارزش و شخصیت زن را با خود ببرد و زنان بی شخصیت و نیمه عریان را شخصیت دهد و آزاد بگذارد، انهایی كه مورد نفرت مردمند. حجاب می گوید زن نباید بازیچه دست های ناپاك شود؛‌ چرا كه او صاحب شخصیت والاست.

بی حجابی بازیگران


در راستای زمینه سازی برنامه های استعمار ، رضاخان مجری طرح بی حجابی در ایران شد ، آن هم با توسل به زور و خشونت . رضاخان بعد از برگشت از تركیه سعی داشت تا به طور صد در صد آداب و رسوم غربی را در ایران پیاده كند و در راه رسیدن به این هدف هر مانعی را از سر راه بردارد .

برای رسیدن به این هدف مقدماتی لازم بود، وی برای  شروع برنامه های  كشف حجاب ، مجالس و جشن هایی را در تهران بر پا كرد كه بعدها به دیگر نقاط ایران سرایت كرد. این جشن ها همگی در راستای كشف حجاب ترتیب داده شده بود. اما چون حجاب در بین مردم از قدمتی طولانی برخوردار بود و در زندگی مردم ریشه دوانده بود، این گونه جشن ها و برنامه ها در ابتدای امر چندان موفقیتی بدست نیاورد، تا اینكه در 27 دی ماه سال 1314 شمسی در دانشسرای مقدماتی جشنی بر پا شد و رضاخان به همراه زن و دختران خویش كه بی حجاب بودند، در این جشن شركت كرد و سعی كرد كه با این كار بی حجابی را در نزد مردم امری نیك جلوه دهد.

از طرفی وزرا و وكلا نیز زنان خود را به صورت بی حجاب در این جشن شركت شركت داده بودند. در این جشن این طور عنوان شد كه تاكنون نصف جمعیت در آمار جمعیت ایران لحاظ شده است؛ چون آنها در پرده به سر می برده اند.

و این گفته یعنی كشف حجاب برای در نظر گرفتن حقوق زنان. رضاخان سخنرانی كرد و همه را به كشف حجاب تشویق نمود و قرار شد كه جشن های دیگری هم ترتیب داده شود تا بیشتر در مورد كشف حجاب سخن گفته شود و چون این گونه جشن ها در توده مردم اثر نداشت و چندان موفقیتی به دست نیاورد، كار به تهدید و شكنجه كشید تا جایی كه مامورین شهربانی پست ترین كارها را در این راه انجام دادند.

هنوز موضوع كشف حجاب مطرح نشده بود كه مردم مشهد به نشانه اعتراض و مقاومت در سال 1314 جلسات متعددی را بر پا كردند. روحنیون پیش قدم شدند و این كار دولت را مقابله با اسلام قلمداد كردند.

در راس آنها فردی به نام آقا شیخ تقی معروف به بهلول بود كه همه او را می شناختند . وی در رابطه با حجاب سخنرانی پر شوری علیه دستگاه حكومتی انجام داد.

وی از 16 مرداد سال 1314 تا 29 دی ماه همان سال جلسات متعددی را در مسجد گوهرشاد برگزار نمود. مردم را دعوت كرد و نسبت به دستگاه حكومتی اعتراض نمود  و مردم را از خطر بی حجابی آگاه نمود كه این كار وی مردم را علیه دستگاه حكومتی به شورش واداشت.

مامورین وی را دستگیر نمودند و به پاسگاه حرم بردند، اما با درخواست مردم و اعتراض آنها، وی آزاد شد، بعد از آزادی به منبر رفت، در همین موقع (احتشام رضوی) نماینده آستان قدس خود را به منبر رساند و با شور و هیجان با مردم سخن گفت، به طوری كه مردم تحت تاثیر سخنان وی قرار گرفتند و گریستند. مامورین صحن را محاصره كردند و اجازه ندادند كسی وارد شود.

در این درگیری كه بین مردم و مامورین در گرفت، 25 نفر جان خود را از دست دادند. فردای آن روز مردم به عزاداری پرداختند، مامورین نظامی اطراف مسجد گوهرشاد جمع شدند و هنگام غروب مسلسل ها به كار افتاد و عده زیادی به شهادت رسیدند و بدین ترتیب بزرگترین فاجعه در مسجد گوهر شاد رقم خورد.

در مشهد مقدس صبح روز جمعه 10 ربیع سال 1354 قمری مصادف با 20 تیر 1314 شمسی مردم را متفرق ساختند و 100 نفر كشته و زخمی شدند.

شنبه یازدهم ربیع مردم در مسجد با چماق و بیل و داس برای دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهر شاد چادر زده و حاضر بودند. مسلسل های سنگین بالای مسجد و عده ای مزدور داخل مسجد بودند. در نیمه های شب حمله آغاز شد، دو الی پنج هزار نفر را كشتند و 500 نفر را دستگیر كردند. گویند 56 كامیون جنازه ها را بردند و این تظاهرات در اعتراض به كشف حجاب بود.

سینا واحد در كتاب قیام گوهرشاد از قول حسین آستانه پرست دبیر علومی آن زمان نقل كرده :

پاسبانی را دیدم كنار دیوار جلوی زنی را گرفته ئ با چوب به پای او می زند و مكرر ناسزا می گوید و حرف های ركیك و با اینكه آن زن با روسری و آنیفورم بود و چادر نداشت، می گفت: این تنوره را از پایت بیرون كن، منظورش شلوار سیاه بلند بود و آن زن می لرزید و اشك می ریخت و التماس می كرد. اكنون هم از یاد آن ستم و بی عفتی اعصابم می لرزد.

امام مهدی (عج) و حجاب

در خاتمه این قسمت شایان ذكر است كه بانوان باور دارند این كشور متعلق به حضرت بقیه الله الاعظم (عج) است، صاحب اصلی اوست، نباید بپسندند كه در این میهن بدحجابی باشد؛ زیرا آن امام عزیز از فرهنگ بدحجابی آزرده خاطر می شود و رنج می برد. برای روشن شدن مطلب به نقل دو حكایت پرداخته می شود كه حضرت مهدی (عج) سفارش اكید به حجاب بانوان دارد:

دو چیز كمر مرا شكسته است

در زمان رژیم شاه وقتی به اجبار كشف حجاب كرده بود، در همان زمان جناب مستطاب آقای توكلی كه یكی از متدینین و ساكنین مشهد مقدس بوده، می فرمودند:

من در بندر تركمن (بندر شاه سابق) میهمان روحانی آن شهر بودم. بعد از ناهار می خواستم استراحت كنم،‌دراز كشیده بودم، ولی هنوز چشمهایم باز بود و خوابم نبرده بود. ناگهان دیدم در اتاق باز شد و حضرت بقیه الله روحی فداه وارد اتاق شدند و سلام كردند. من جواب سلام آن حضرت را دادم، ولی وقتی خواستم برخیزم،‌آن حضرت با دست اشاره فرمودند كه برنخیز و تصرف ولایتی در من كردند كه من نتوانستم تكان بخورم. سپس آن حضرت نزدیك من آمدند و فرمودند: دو چیز كمر مرا شكسته است. یكی وضع مدارس و فرهنگ ای مملكت است (زمان رژیم رضاشاه) و دیگر بی حجابی زنان هاست و بعد فرمودند: دل مادرم زهرا(س) از پهلویش شكسته تر است. و بعد آن حضرت گریه كردند، من هم اشكم ریخت، اما با مجردی كه با دستم اشكم را پاك كردم و چشمم را باز نمودم،‌آن حضرت را ندیدم.

مثل این باشید، تا من دنبال شما بیایم

یكی از علمای بزرگ – مرحوم آیت الله سید باقر مجتهد سییستانی، پدر آیت الله سید علی سیستانی و مرحوم سید محمود سیستانی- در مشهد مقدس برای آنكه به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می كند. ایشان فرمودند:

در یكی از جمعه های آخرین، ناگهان شعاع نوری را مشاهده كردم كه از خانه نزدیك آن مسجدی كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم،‌ می تابید. حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور بدر به آن خانه رفتم. خانه كوچك و فقیرانه ای بود،‌ از درون خانه نور عجیبی می تابید.

در زدم، وقتی در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولی عصر(عج) در یكی از اطاق های آن خانه تشریف داشتند و در آن اطاق جنازه ای را مشاهده كردم كه پارچه ای سفید به روی آن كشیده بودن. وقتی من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه دنبال من می گردی و رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید(اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم.

بعد فرمودند: این بانویی است كه در دوره بی حجابی (رضاخان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامده، مبادا نامحرم او را ببیند.

بی حجابی





:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 آبان 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: